English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3917 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
air start U طرز قرارگرفتن هواپیما درهوا در شروع مسابقه هواپیمابری
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
air racing U مسابقه هواپیمابری
airplane racing U مسابقه هواپیمابری
approach end U نقطه شروع تقرب هواپیما ابتدای محوطه دویدن هواپیما
roll in point U نقطه ورود به شاخه تک به وسیله هواپیما نقطه شروع حرکت تک هواپیما
handicaps U مسابقه ارابه رانی با دادن امتیاز از محل شروع به نسبت مسابقه امتیاز دادن به شرکت کنندگان
handicap U مسابقه ارابه رانی با دادن امتیاز از محل شروع به نسبت مسابقه امتیاز دادن به شرکت کنندگان
hash mark U خط شروع مسابقه
trig U خط شروع مسابقه
scratch line U خط شروع مسابقه
flying start U شروع مسابقه اتومبیلرانی
kick off U شروع مسابقه فوتبال
bomb out U شروع شیرجه از هواپیما
offsetting U مبدا نقطه شروع مسابقه
offset U مبدا نقطه شروع مسابقه
grid U موقعیت اتومبیلها در شروع مسابقه
grids U موقعیت اتومبیلها در شروع مسابقه
daclare U حذف نام اسب پیش از شروع مسابقه
holed U نقطه شروع مسابقه قایقهای موتوری سوراخ
holing U نقطه شروع مسابقه قایقهای موتوری سوراخ
hole U نقطه شروع مسابقه قایقهای موتوری سوراخ
holes U نقطه شروع مسابقه قایقهای موتوری سوراخ
threshold U نقطه شروع محوطه دویدن هواپیما حد نهایی
thresholds U نقطه شروع محوطه دویدن هواپیما حد نهایی
threshholds U نقطه شروع محوطه دویدن هواپیما حد نهایی
departure end U نقطه شروع کنده شدن هواپیما از زمین
block time U زمان سپری شده ا لحظه شروع حرکت هواپیما تالحظه توقف
tailgate party [American E] U پیکنیک روی درب عقب ماشینها در توقفگاه خودرو قبل از شروع مسابقه ورزشی [در آمریکا]
to sail the sky U پروازکردن درهوا
shoot up <idiom> U درهوا شلیک کردن
hydro sol U قطرات وذرات ریز اب درهوا
humidity U میزان بخار اب موجود درهوا
ballistic U مربوط بعلم حرکت اجسامی که درهوا پرتاپ میشوند
hitch kick U پرش طول با دو گام برداشتن درهوا و دست بالای سر
aerodynamics U شاخهای از علوم در موردتولید نیروها در اثر حرکت سطوح و اشکال مختلف درهوا یا سایر گازها
set up U مدت زمان بین سیگنال شروع یک برنامه و شروع آن
skull practice U کلاس تعلیم فنون مسابقه جلسه مشورت درباره مسابقه
hooligans U مسابقه جبرانی در مسیرخاکی برای اتومبیلهایی که در مسابقه اصلی شکست خورده اند
hooligan U مسابقه جبرانی در مسیرخاکی برای اتومبیلهایی که در مسابقه اصلی شکست خورده اند
to rangeoneself U قرارگرفتن
sits U قرارگرفتن
sit U قرارگرفتن
perch U قرارگرفتن
perched U قرارگرفتن
perches U قرارگرفتن
perching U قرارگرفتن
sack race U مسابقه دو درحالیکه پای مسابقه دهنده در کیسه پیچیده
tug of war U مسابقه طناب کشی مسابقه برای برتری یافتن
landing gear U چرخ هواپیما که هنگام نشستن هواپیما وزن انراتحمل میکند
altitude sickness U حال به هم خوردگی در اثرارتفاع هواپیما مرض ناشی از زیاد شدن ارتفاع هواپیما
touchdown U تماس هواپیما با زمین سینه مال رفتن هواپیما
touchdowns U تماس هواپیما با زمین سینه مال رفتن هواپیما
barometric leveling U تراز کردن هواپیما از نظرفشار جو تعادل بارومتری هواپیما
salchow U پرش از لبه داخلی یک پا باچرخش کامل درهوا وبرگشت روی لبه خارجی پای دیگر
aircraft scrambling U دستور پرواز هواپیما ازوضعیت اماده باش زمینی صدور فرمان درگیری هواپیما با هدف
bring up the rear <idiom> U آخرهمه قرارگرفتن
centred U درمرکز قرارگرفتن
centered U درمرکز قرارگرفتن
formation U ترتیب قرارگرفتن
heels U درپاشنه قرارگرفتن
centre U درمرکز قرارگرفتن
centers U درمرکز قرارگرفتن
center U درمرکز قرارگرفتن
air mileage indicator U کیلومتر شمار هواپیما مسافت سنج هواپیما
aircraft arresting barrier U وسیله بازدارنده هواپیما ازحرکت مهار هواپیما
aft U قسمت انتهایی هواپیما بطرف عقب هواپیما
plane director U نفر هدایت کننده هواپیما هادی هواپیما
situation of a building U وضع قرارگرفتن بنا
draw fire <idiom> U مورد انتقاد قرارگرفتن
back U برپشت چیزی قرارگرفتن
disposal U در معرض دید قرارگرفتن
call on to the carpet <idiom> U مورد مواخذه قرارگرفتن
backs U برپشت چیزی قرارگرفتن
spoiler U صفحه دراز و باریک روی سطح بالایی هواپیما که برای کاستن سرعت یا اوج گرفتن هواپیما بلند میشود
opener U مسابقه نخست ازدو مسابقه متوالی
selling plater U اسب مسابقه قابل خرید پس از مسابقه
crowd the plate U نزدیک به پایگاه اصلی قرارگرفتن
run the gauntlet <idiom> U درمعرفی آزمایش سخت قرارگرفتن
setup U وضع قرارگرفتن میلههای بولینگ
space charter U اختصاص جا در هواپیما رزرو کردن جا در هواپیما
screwpropeller U پروانه هواپیما ملخ کشتی یا هواپیما
start off U شروع کردن شروع شدن
use up U تحلیل بردن مورد استفاده قرارگرفتن
impressionability U امادگی برای تحت تاثیر قرارگرفتن
hull defilade U تا ارتفاع لوله در پشت حفاظ قرارگرفتن
coordinated turn U دورزدن هواپیما بطوریکه کنترلهای مربوط به دوران حول هر سه محور مورداستفاده قرار گرفته و مانع سر خوردن هواپیما به داخل یا خارج پیچ میشوند
senior U مسابقه گلف برای بازیگران بالاترازسن معین بازیگر سالمند مسابقه دو برای بالاترین سطح بدون شرط سنی
seniors U مسابقه گلف برای بازیگران بالاترازسن معین بازیگر سالمند مسابقه دو برای بالاترین سطح بدون شرط سنی
tucks U درجای دنج قرارگرفتن یاقرار دادن شمشیر نازک
tucking U درجای دنج قرارگرفتن یاقرار دادن شمشیر نازک
expose U در معرض دید قرارگرفتن یا دادن فاهر شدن یاکردن
exposes U در معرض دید قرارگرفتن یا دادن فاهر شدن یاکردن
exposing U در معرض دید قرارگرفتن یا دادن فاهر شدن یاکردن
novice U جزء برندگان قرارگرفتن شمشیربازی که امتیاز منفی ندارد
novices U جزء برندگان قرارگرفتن شمشیربازی که امتیاز منفی ندارد
tuck U درجای دنج قرارگرفتن یاقرار دادن شمشیر نازک
moment U ممان وزن بار هواپیما نیروی گریز ازمرکز وزن اشیاء داخل هواپیما
moments U ممان وزن بار هواپیما نیروی گریز ازمرکز وزن اشیاء داخل هواپیما
holding point U نقطه تثبیت ردیابی هواپیما نقطه انتظار هواپیما روی صفحه رادار
match play U مسابقه گلف بین دو نفر یا دوتیم مسابقه بولینگ بین دونفر
transition altitude U ارتفاع استاندارد هواپیما ارتفاع هواپیما طبق جداول فنی پرواز
azimuth indicator U شاخص سمتی هواپیما وسیله نشان دهنده زاویه سمتی هواپیما
arresting gear U دستگاه کم کننده سرعت هواپیما در روی باند دستگاه مهار هواپیما
launching area U منطقه شروع پرواز منطقه شروع عملیات اب خاکی
aprons U محوطه اسفالت مقابل اشیانه هواپیما محوطه بارگیری هواپیما
apron U محوطه اسفالت مقابل اشیانه هواپیما محوطه بارگیری هواپیما
aircraft cross servicing U سرویسهای متقابله دستگاههای هواپیما سرویس جنبی دستگاههای هواپیما
problem program U برنامهای که به هنگام قرارگرفتن واحد پردازش مرکزی در حالت مسئله اجرا میشودبرنامه مسئلهای
troop space U جای انفرادی در هواپیما یاکشتی محوطه لازم برای تامین جا برای حمل پرسنل وبارهای انفرادی انها درکشتی یا هواپیما
initiation U شروع کار شروع
goldie U علامت درگیر شدن سیستم کنترل پرواز خودکار و پرتاب بمب خودکار هواپیما با هدف و انتظار هواپیما برای دریافت فرمان کنترل از زمین
clear way U محوطه بالاکشیدن هواپیما محوطه کندن هواپیما از زمین
stable U گروه اتومبیلهای مسابقه زیرنظریک سازمان گروه اسبهای مسابقه زیر نظر یک سازمان
stables U گروه اتومبیلهای مسابقه زیرنظریک سازمان گروه اسبهای مسابقه زیر نظر یک سازمان
stymies U قرارگرفتن گوی بازیگر درمسیر گوی حریف روی چمن نرم
stymie U قرارگرفتن گوی بازیگر درمسیر گوی حریف روی چمن نرم
stymied U قرارگرفتن گوی بازیگر درمسیر گوی حریف روی چمن نرم
stymieing U قرارگرفتن گوی بازیگر درمسیر گوی حریف روی چمن نرم
altitude height U سطح مبنای اندازه گیری ارتفاع هواپیما ارتفاع هواپیما از سطح مبنا
command speed U سرعت تعیین شده هواپیما سرعت پیش بینی شده برای هواپیما
go around mode U روش کنترل مخصوص کندن هواپیما از زمین روش کنترل صعود هواپیما
aircraft block speed U سرعت خالص هواپیما سرعت هواپیما از نظرتئوریکی
apparent altitude U ارتفاع فاهری هواپیما ارتفاع عملی هواپیما
flight control U دستگاه کنترل پرواز هواپیما کنترل هواپیما
possitive stagger U ترتیب قرارگرفتن بالهای هواپیمای دوباله بطوریکه لبه حمله بال بالایی جلوترازبخش متنافر بال پایینی باشد
dragway U مسیر مسابقه موتورسیکلت رانی سرعت مسیر مسابقه قایقرانی سرعت
dragstrip U مسیر مسابقه موتورسیکلت رانی سرعت مسیر مسابقه قایقرانی سرعت
quadrangular meet U مسابقه شنای دورهای بین 4تیم مسابقه دورهای بین 4تیم با محاسبه مجموع امتیازهای فردی
negative stagger U ترتیب قرارگرفتن بالهای هواپیماهی دوباله بطوریکه لبه حمله بال پایینی جلوتراز بخش متنافر بال بالایی قرارگیرد
point of no return U نقطه حداکثر شعاع عمل هواپیما اخرین حد شعاع عمل هواپیما
obstructions U خطای قرارگرفتن بین گوی و حریفی که به سمت گوی می دودبقصد ممانعت حریف نه گرفتن گوی هر مانع بزرگ در مسیر قایق
obstruction U خطای قرارگرفتن بین گوی و حریفی که به سمت گوی می دودبقصد ممانعت حریف نه گرفتن گوی هر مانع بزرگ در مسیر قایق
slalom U مسابقه مارپیچ قایقرانی مارپیچ کوچک اسکی مسابقه اسکی روی اب مارپیچ
slaloms U مسابقه مارپیچ قایقرانی مارپیچ کوچک اسکی مسابقه اسکی روی اب مارپیچ
ice racing U مسابقه سرعت روی یخ مسابقه روی یخ
ramp U سکوی هواپیما سکوی در جا زدن هواپیما
ramps U سکوی هواپیما سکوی در جا زدن هواپیما
altitude azimuth U عقربه نشان دهنده ارتفاع هواپیما دستگاه نشان دهنده ارتفاع هواپیما
dragger U شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
azimuth guidance U هدایت هواپیما از نظر سمتی هدایت سمتی هواپیما
air transportable sonar U سونار مخصوص هواپیما سونار قابل حمل با هواپیما سونار قابل حمل هوایی
beginnings U شروع
kick off U شروع
inchoation U شروع
incipience or ency U شروع
open fire U شروع
inception U شروع
kick-off <idiom> U شروع
beginning U شروع
right of begin U حق شروع
Redo it. Do it over again. U از سر شروع کن
get-go <idiom> U شروع
onset U شروع
opening U شروع
openings U شروع
kick off U شروع حمله
zeroes U محل شروع
zero U محل شروع
zeros U محل شروع
germinating U شروع به رشدکردن
germinates U شروع به رشدکردن
germinated U شروع به رشدکردن
germinate U شروع به رشدکردن
value U نقط ه شروع
put in hand U شروع کردن
set in U شروع کردن
burgeons U شروع برشدکردن
starting platform U سکوی شروع
starting gate U دروازه شروع
launch an attack U شروع حمله
dozy U شروع به فسادکرده
start bit U بیت شروع
initialling U نقط ه شروع
initialed U نقط ه شروع
lis mota U شروع دعوی
initialing U نقط ه شروع
line of departure U خط شروع حمله
doziest U شروع به فسادکرده
dozier U شروع به فسادکرده
start element U عنصر شروع
starting block U سکوی شروع
initial U نقط ه شروع
splash line U خط شروع غواصی
start signal U علامت شروع
initials U نقط ه شروع
start of taxt U شروع متن
start of heading U شروع عنوان
start key کلید شروع
initialled U نقط ه شروع
burgeoning U شروع برشدکردن
resumption U تجدید شروع
alphas U اغاز شروع
alpha U اغاز شروع
origins U نقطه شروع
origin U نقطه شروع
to strike into U شروع کردن
kick off <idiom> U شروع کردن
embark U شروع کردن
embarked U شروع کردن
embarking U شروع کردن
embarks U شروع کردن
Recent search history Forum search
1 In last fit, DOS starts at high addresses and works downward
1شركت در مسابقه
1afterbody and a forebody; at least one activatable flow effector on the missile or aircraft afterbody;
1playing the game در مورد انجام ورزش چه معنی میدهد
1it was suggested that an initial application of one or two iterations of the Gauss-Seidel method from a flat voltage estimate would be sufficient to start things off properly.
2زمانی که دندان من شروع به درد می کند
2زمانی که دندان من شروع به درد می کند
0o level
0شرمنده ها من نميخواستم انگليسي صحبت كنم خودت اول شروع كردي
0 ترسیم مسیر هواپیما توی گوشی
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com